به گزارش «راهبرد معاصر»؛ استفاده بیرویه آمریکا از ابزار اصلی هژمونیساز این کشور یعنی دلار سبب شد زمزمه دلازدایی که تقریباً از 30 سال پیش آغاز شده است، امروز دیگر فریادی رسا در دنیا به شمار رود و بسیاری از کشورهای دنیا حتی همپیمانان آمریکا نیز به جرگه پیمانهای پولی دو یا چندجانبهای بپیوندند که ارزهای محلی جایگزین دلار میشود. با اینکه چین و روسیه را باید سردمدار نهضت دلارزدایی دانست، اما حالا از آ.سه.آن و هند در آسیا گرفته تا برزیل در حیاط خلوت آمریکا به دنبال دلارزدایی از مبادلات تجاری خود هستند.
دلار مهمترین اهرم ابرقدرتی آمریکا و به بازوی اقتصادی- سیاسی واشنگتن تبدیل شده است. آمریکا با بهرهبرداری از خلأ قدرت به وجود آمده پس از جنگ جهانی دوم، پول خود را بهعنوان ارز جهانی به دنیای جنگزده تحمیل و بلافاصله کشورهای نفتخیز را به معامله نفت خود با دلار وادار کرد. همین اهرم آمریکا را قادر کرد بهطور یکجانبه تحریمهایی را که صلاح میداند علیه دیگر کشورها اعمال کند؛ حتی کشورهای دوست و متحد.
به علت استفاده ابزاری آمریکا از دلار، دولتهای مختلف سهم این ارز را از ذخایر خود کاستهاند بهطوری که سهم دلار از ذخایر بانکهای مرکزی جهان از 70 درصد 20 سال پیش به حدود 50 درصد رسیده و پیوسته رو به کاهش است
اکنون زنگ خطر تضعیف این اهرم قدرتمند آمریکا به صدا درآمده و فرید زکریا، تحلیلگر سرشناس شبکه تلویزیونی سی.ان.ان نسبت به آن هشدار داد. زکریا با بیان سفر شی جین پینگ، رئیسجمهور چین به روسیه، مهمترین نتیجه حضور سه روزه وی را در مسکو این سخنان پوتین عنوان کرد که «ما مایلیم برای قراردادهای میان روسیه و کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین، یوان چین را به کار ببریم». زکریا چنین نتیجه میگیرد که دومین اقتصاد جهان(چین) و بزرگترین صادرکننده انرژی جهان(روسیه) فعالانه تصمیم گرفتهاند به سلطه دلار بهعنوان لنگرگاه نظام مالی جهان آسیب بزنند.
از سوی دیگر و به علت استفاده ابزاری آمریکا از دلار، دولتهای مختلف سهم این ارز را از ذخایر خود کاستهاند بهطوری که سهم دلار از ذخایر بانکهای مرکزی جهان از 70 درصد 20 سال پیش به حدود 50 درصد رسیده و پیوسته رو به کاهش است. به موازات کاهش ذخایر دلاری، کشورها بهدنبال راهاندازی نظام پرداخت بینالمللی هستند که خارج از نظام سوئیفت در سلطه دلار است. به همین دلیل تاکنون چین و روسیه نظامهای پرداخت خاص خود راهاندازی کردهاند.
این در حالی است که کشورهای جهان برای در امان ماندن از سلاح آمریکا در جنگ اقتصادی، به مرور گامهایی برداشتهاند و تاکنون پیمانهای پولی زیادی میان کشورهای جهان بسته شده است. بهعنوان نمونه، روسیه و چین در سال ۲۰۱۱ با استفاده از ارزهای ملی خود (روبل و یوان) اقدام به انعقاد پیمان پولی دوجانبه برای تسهیل در تجارت دوجانبه و گسترش سرمایهگذاریها کردند. این پیمان در سال ۲۰۱۴ به مدت سه سال تمدید شد و به ارزش ۲۵ میلیارد دلار رسید.
کشورهای بریکس شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی اهتمام ویژهای برای دلارزدایی نشان دادهاند. این ائتلاف در مجموع حدود 40 درصد جمعیت، نزدیک به یکچهارم تولید ناخالص ملی و حدود یکسوم خاک دنیا را تشکیل میدهند. در روزهای گذشته نیز چین و برزیل توافقنامهای در زمینه حذف دلار و تجارت دوجانبه با یوان منعقد کردند. هندیها نیز در این زمینه پرقدرت ظاهر شده و زمین بازی را به حوزه حساس معاملات نفتی باز کشیدهاند.
کرملین در پاسخ به تحریمهای غرب از خریداران نفت و گاز خود خواسته بود پرداختهای خود را در واحدهای ارزی دیگر بهویژه روبل پرداخت کنند. اکنون هند و چین از کشورهایی هستند که بهتدریج دلار را از معاملات خود با روسیه خارج میکنند. همچنین تارنمای «الخلیج آنلاین» امارات به نقل از ثانی بناحمد الزیودی، وزیر تجارت خارجی این کشور اعلام کرد، هندیها مذاکراتی با امارات برای تجارت کالاهای غیرنفتی با استفاده از ارزهای ملی آغاز کردهاند.
علاوه بر این، به گزارش نشریه تمپو، اتحادیه اقتصادی کشورهای جنوبشرق آسیا موسوم به «آ.سه.آن» شامل برونئی، کامبوج، اندونزی، لائوس، مالزی، میانمار، فیلیپین، سنگاپور، تایلند و ویتنام در حال بررسی حذف دلار، یورو، ین و پوند انگلیس از مبالات تجاری میان کشورهای عضو و استفاده از ارزهای ملی هستند.
اینکه تصور شود آمریکا به راحتی هژمونی خود را در اختیار منتقدان نظام تکقطبی قرار میدهد، موضوعی محال و سادهاندیشانه است. آمریکا با همین سلطه اقتصادی توانسته جایگاه هژمونیک برای خود دست و پا کند و با همین ابزار توانسته حتی بزرگترین رقیبش در دوران جنگ سرد را از میدان به در کند و حتی به فروپاشی بکشاند. بنابراین چند سناریو در پس تلاشهای قدرتهای نوظهور دنیا در تقابل با آمریکا قابل تصور است:
اتحادیه اقتصادی کشورهای جنوبشرق آسیا موسوم به «آ.سه.آن» شامل برونئی، کامبوج، اندونزی، لائوس، مالزی، میانمار، فیلیپین، سنگاپور، تایلند و ویتنام در حال بررسی حذف دلار، یورو، ین و پوند انگلیس از مبالات تجاری میان کشورهای عضو و استفاده از ارزهای ملی هستند
الف) پرواز ققنوس آمریکایی: یکی از سناریوهای محتمل در شرایط کشمکش میان آمریکا و قدرتهای نوظهور اقتصادی دنیا، مدیریت صحیح بازارهای مالی و جریان دلار در این بازارها از سوی آمریکاست. آمریکا تاکنون با ایجاد منازعه و تحمیل خرید سلاح به طرف های جنگ توانسته سلطه دلار را بر بازارهای پولی و مالی دنیا حفظ کند. بسیاری از تحلیلگرانی که دلارزدایی را توهمی بیش ندانسته و معتقدند امکان گذر از دلار وجود ندارد، به جنگها و تنشهای اخیر بسیار استناد و از جنگ اوکراین به عنوان یکی از اقدامات آمریکا برای کنترل تسلط مالیاش بر دنیا یاد میکنند. آنها حتی معتقدند آمریکا برای حفظ این جریان، کل دنیا را به آتش خواهد کشید و ققنوسوار از میان شعلههای آتش پرواز و در سپهر موفقیت هژمونیک خود یکهتازی خواهد کرد.
البته به این سناریو باید به دید خوشبینی نگاه کرد. این نگاه همان نگاه آمریکای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است، در صورتی که حالا رقبای آمریکا هوشمندتر هستند، تعداد بیشتری دارند و هر کدامشان دارای قدرت اقتصادی مثالزدنی هستند که بعید است آمریکا از این کشمکش بتواند همه را به جریان تنش و جنگ بکشاند و خود بیآسیب باقی بماند.
ب) گذر از قدرت آمریکا: یکی دیگر از سناریوهای محتمل برای گذر از هژمونی دلار و آمریکا از دنیا و برای شرایطی که قدرتهای نوظهور در حال استفاده از ارزهای ملی به جای دلار هستند، افول قدرت آمریکا و جانشینی چین به جای این کشور یا حتی رسیدن به دوقطبی جدید در عالم است. البته به اعتقاد نگارنده جنس این دوقطبی با دوقطبی آمریکا-شوروی که کاملاً ایدئوبوژیک بود متفاوت است. دو قطبی مدنظر فعلی مبتنی بر توان مالی مملو از همکاری و مشارکت است، اما دنیا را به دو قطب شرقی و غربی تقسیم خواهد کرد.
به عقیده نگارنده این سناریو نیز بسیار بدبینانه و با احتمال رخداد کمتری است، زیرا علاوه بر چین مدعیان بسیاری در دنیا به دنبال جایگاه رفیعتری در نظام بینالملل هستند. در همین راستا میتوان از هند، اتحادیه اروپا، ژاپن و برزیل نام برد. این بازیگران امروز تأثیرگذاری بسیاری بر معادلات پولی و مالی دنیا دارند و تعیینکننده هستند و نمیتوان بدون در نظر گرفتن نیاز و خواست آنها، دنیا را مدیریت کرد.
ج) دنیای چند قدرتی: سومین سناریو گذار از دنیای تکهژمون و عبور از آمریکای ضعیف و رسیدن به دنیایی با چند قدرت بزرگ است که هر کدام در منطقهای بزرگتر زیست خواهند کرد. روسیه در اوراسیا، اتحادیه اروپا، ژاپن، چین، آمریکا، برزیل و آفریقای جنوبی جزو این قدرتها خواهند بود و معادلات بینالمللی در مشارکت و تعامل این بازیگران تعیینتکلیف خواهد شد و تصمیم از دست آمریکا خارج خواهد شد.